گاهی اوقات به عنوان “کار کودکان” توصیف می شود،بازی کودک را می توان به عنوان فرآیندی در نظر گرفت که از طریق آن کودکان جهان را تجربه می کنند.
مهارت ها و ایده های جدید را تمرین و درونی می کنند. تجربیات شامل تقلید، استدلال در مورد علت و معلول، حل مشکلات و درگیر شدن در تفکر نمادین است.
معلمانی که از اسباب بازی جلیقه پلیس آموزشی در محیط های کلاس استفاده می کنند سعی می کنند اسباب بازی هایی را شناسایی کنند که متناسب با سطح رشد، مهارت ها و علایق کودک باشد.
آنها سعی میکنند کودکان را با اسباببازیها به روشهایی درگیر کنند که از رشد شناختی حمایت کند. بسیاری از مربیان بر اهمیت بازی تخیلی بی پایان، کاوش و مشارکت اجتماعی تاکید می کنند.
اسباببازیهایی با کیفیت باز بودن میتوانند توسط کودکان به روشهای مختلف و در سنین و سطوح مختلف رشد مورد استفاده قرار گیرند. اسباب بازی های آموزشی از نظر باز بودن و پتانسیل آنها برای اکتشاف، بازی های تخیلی و مشارکت اجتماعی بسیار متفاوت است.
تخیل بازیگوش بر اشیاء یا اسباببازیها تسلط دارد، نه برعکس.» اسباببازیهایی که طراحی آنها به شدت مشخص و محدود شده است ممکن است برای کودکان کمتر بصری باشد و نیاز به مشارکت و حمایت بیشتر بزرگسالان داشته باشد.
بسیاری از مطالعات در مورد اسباببازیهای آموزشی گزارش میدهند که اثربخشی یک اسباببازی بیشتر به مشارکت و راهنمایی بزرگسالان یا به سطح فکری کودک مربوط میشود.
اسباب بازی های آموزشی ادعا می کنند که رشد فکری، اجتماعی، عاطفی و/یا فیزیکی را افزایش می دهند. بنابراین اسباب بازی های آموزشی برای هدف قرار دادن نقاط عطف توسعه در گروه های سنی مناسب طراحی شده اند.
مطالعاتی که سودمندی دستکاریها را بررسی میکنند، دریافتهاند که نتایج ممکن است بسته به ویژگیهای فیزیکی خود مواد و روشهایی که در آنها استفاده میشود، بسیار متفاوت باشد.
اغلب بر اهمیت فیزیکی بودن ابزار دستکاری تأکید می شود، اما برخی از کارها بر روی آموزش مفاهیم هندسه نشان می دهد که قابلیت دستکاری و معنادار بودن مهمتر از فیزیکی بودن است.
دانشآموزانی که از یک برنامه رایانهای Logo استفاده میکردند که آنها را ملزم میکرد تا اعمال خود را با دقت در نظر بگیرند، بیشتر از دانشآموزانی که از کتابهای درسی یاد میگرفتند، یاد گرفتند.